ایران با ذخایر عظیم گازی موقعیتی استراتژیک برای صادرات گاز دارد؛ اما توسعه پایانههای صادراتی و سرمایهگذاری در LNG و خطوط لوله بینالمللی نیازمند برنامهریزی فنی و مالی دقیق است. بازار LNG بهخاطر افزایش تقاضای آسیا جذاب است، اما رقابت شدید و نیاز به سرمایهگذاری بالا چالشساز است.
خط لوله: هزینه سرمایه اولیه کمتر نسبت به LNG، مناسب بازارهای همسایه، وابسته به ثبات سیاسی مسیر.
LNG: سرمایهگذاری بزرگ و بازده بالاتر در بلندمدت، مطلوب برای بازارهای دور (آسیا).
آمونیاک/هیدروژن: راهبرد نوظهور برای صادرات هیدروژن با زیرساخت تبدیل و بارگیری خاص.
خط لوله ۱۰۰۰ کیلومتر: CAPEX کمتر، OPEX پایینتر، قراردادهای بلندمدت ضروری.
پروژه LNG با ظرفیت ۵ میلیون تن در سال: CAPEX بالا ولی امکان فروش در بازارهای پریمیوم.
PPP با تضمین جریان خوراک و پرداخت تضمینی: جذب سرمایه با کاهش ریسک.
BOOT برای پروژههای LNG: سرمایهگذار ساخت، مالکیت موقت، سپس انتقال.
قراردادهای take-or-pay: تضمین درآمد برای سرمایهگذاران.
مدیریت فلرینگ و انتشار متان؛ ضرورت اجرای استانداردهای کاهش انتشار.
انتخاب محل پایانه بر اساس دسترسی لجستیکی و عمق آب برای کشتیهای LNG.
کوتاهمدت (۲–۵ سال): تکمیل خطوط لوله منطقهای و قراردادهای صادراتی با همسایگان.
بلندمدت (۵–۱۵ سال): سرمایهگذاری در ۲–۳ پروژه LNG و توسعه بازار آسیا.
افزایش صادرات گاز ایران امکانپذیر است ولی به ترکیبی از رویکردهای تکنیکی، مالی و سیاسی نیاز دارد. تنوع مسیرهای صادرات (خط لوله، LNG، آمونیاک) و انتخاب مدل قراردادی مناسب میتواند ریسک سرمایهگذاران را کاهش دهد و درآمدهای صادراتی را پایدار کند. آغاز با پروژههای منطقهای و سپس حرکت به سمت LNG، استراتژی منطقی است.
انتهای پیام/