به گزارش هاب صنعت؛ روزنامه جهان اقتصاد با عنوان «نفت و گاز در بودجه ایران؛ طلای سیاه با کفشهای شیشهای!» نگاهی دقیق به نقش سهمگین و در عین حال شکننده درآمدهای نفتی و گازی در ساختار بودجهای کشور انداخت.
نویسنده گزارش مدعی شده که اقتصاد ایران بهرغم ادعاهای رسمی درباره کاهش وابستگی به نفت، همچنان بخش اعظم بودجه عمومی و سیاستگذاریهای کلان خود را بر این منبع انرژی متکی کرده است، منابعی که در عمل بهشدت حساس، ناپایدار و وابسته به عوامل خارجی هستند.
گزارش این روزنامه به این نکته اشاره میکند که نفت و گاز فراتر از یک «منبع درآمد» ساده هستند؛ آنها به «شریانهای حیاتی بودجه» تبدیل شدهاند. هر زمان دولت با کسری درآمدها مواجه میشود، بهویژه زمانی که درآمدهای مالیاتی پاسخگوی هزینههای روزمره نیست، دولت چشم به سمت افزایش صادرات نفت، بالابردن قیمت جهانی نفت یا برداشت از منابع نفتی میاندازد تا تراز بودجه را تعدیل کند. این وابستگی، اما ریسک عظیمی دارد، چون درآمدهای نفتی همانقدر که میتوانند تراز بودجه را بهبود دهند، در صورت بروز شوکهای قیمت جهانی یا تحریمهای بینالمللی میتوانند بودجه را به بحران بکشانند.
گروهی از تحلیلگران مدافع «اقتصاد نفتی» معتقدند که با توجه به ذخایر عظیم نفت و گاز کشور، ایران چارهای جز بهرهگیری از این مزیت طبیعی ندارد. این گروه تأکید میکنند که درآمدهای انرژی میتواند ابزار قدرتمندی برای سرمایهگذاری در زیرساختها، توسعه صنعتی و تأمین ارز مورد نیاز کشور باشد؛ همان مسیری که برخی کشورهای نفتخیز موفق دنیا پیمودهاند.
در مقابل، منتقدان وابستگی شدید به نفت و گاز هشدار میدهند که این رویکرد زمینه را برای تنبلی اقتصادی، کاهش انگیزه اصلاحات درآمدی، و بیماری هلندی فراهم میکند. آنها معتقدند اتکای مزمن به درآمدهای نفتی تولید داخلی را تضعیف میکند و کشور را در برابر نوسانات بازار جهانی آسیبپذیر میسازد. در این دیدگاه، نفت نه سکوی پرش اقتصادی بلکه به «دام وابستگی» تبدیل شده است.
نویسنده گزارش همچنین به نقش میعانات گازی و گاز طبیعی بهعنوان منابع کمسروصداتر، اما حیاتی بودجه اشاره دارد. ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز در جهان است و بخش قابلتوجهی از مصرف انرژی داخل کشور به گاز طبیعی وابسته است، البته نهفقط در بخش صادرات بلکه در صرفهجویی تولید، تأمین برق و حتی در سیاست خارجی نیز نقش دارد.
با این حال، گاز نیز با چالشهای ساختاری مواجه است، از جمله قیمتگذاری یارانهای، مصرف بالا و کمبود سرمایهگذاری در توسعه زیرساختها. این عوامل باعث شدهاند که بخش زیادی از ظرفیت بالقوه گاز بهجای تقویت صادرات، در داخل کشور هزینه شود و فرصتهای درآمدزایی آن محدود بماند.
متاسفانه در همه لایحههای بودجه نفت و گاز با اعداد خوشبینانهای ظاهر میشوند؛ پیشبینیهایی از میزان صادرات، قیمت جهانی نفت و نرخ ارز که اگر تحقق پیدا کنند، میتوانند کسری بودجه را کاهش دهند، اما اگر محقق نشوند، دولت را به سمت استقراض، چاپ پول یا کاهش هزینههای عمرانی سوق میدهند. تجربه سالهای اخیر نشان داده که فاصله میان پیشبینی و واقعیت یکی از مزمنترین مشکلات در بودجهریزی ایران است.
از جمله پیامدهای این وابستگی، اولویت یافتن تأمین هزینههای جاری دولت نسبت به سرمایهگذاریهای عمرانی است؛ پروژههایی که میتوانند موتور رشد آینده اقتصاد را روشن کنند. در شرایطی که درآمدهای نفتی کمتر از حد انتظار باشد، معمولاً اولین بخشهایی که قربانی میشوند همین سرمایهگذاریها هستند، موضوعی که میتواند توسعه بلندمدت کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
تحریمها نیز بهعنوان ریسک دائمی اقتصاد نفتی شناخته شدهاند؛ محدودیت در صادرات نفت موجب شده دولتها بهجای اصلاحات ساختاری، صرفاً بهدنبال راهکارهای واکنشی باشند، مانند افزایش مالیاتها، فروش داراییها یا اوراق بدهی. این راهکارها هرچند ممکن است در کوتاهمدت فشار بودجهای را کاهش دهند، اما بازگشت به وابستگی به نفت را تقویت کردهاند.
مسئله اصلی اقتصاد ایران نه حذف نفت، بلکه نحوه استفاده از آن است. پیشنهاد شده است که نفت و گاز باید از منابعی برای پوشش هزینههای جاری به منابعی برای سرمایهگذاری مولد و توسعه پایدار تبدیل شوند؛ از جمله با ایجاد صندوقهای ثروت ملی کارآمد، شفافسازی جریانهای درآمدی و پیوند دادن آنها به پروژههای توسعهای بلندمدت؛ همچنین اصلاح نظام مالیاتی، کاهش یارانههای پنهان انرژی و افزایش بهرهوری مصرف میتوانند فشار را از روی نفت بردارند و بودجه کشور را متنوعتر کنند.
نفت و گاز در اقتصاد ایران شبیه «کفشهایی شیشهای» هستند: زیبا و ارزشمند، اما شکننده و حساس به هر لغزش. اگر تا زمانی که بودجه و اقتصاد بر پایه تنها این منابع حرکت کند، هر تکان قیمت نفت میتواند هزینهای سنگین داشته باشد.
بهنظر میرسد چالش اصلی سیاستگذاران نه صرفاً کنار گذاشتن نفت، بلکه توانایی راه رفتن با کفشهای متنوعتر اقتصادی است؛ کفشهایی از جنس مالیات، تولید، بهرهوری و سرمایه انسانی اولین گام برای تبدیل طلای سیاه از یک ریسک بزرگ به یک پشتوانه پایدار توسعه.
انتهای پیام/