به گزارش هابصنعت؛ ایلنا نوشت در هفتههای اخیر فشار افکار عمومی و انتشار آمارهای رسمی درباره کاهش تولید، صادرات و توقف پروژههای کلیدی، فضایی پرتنش در ساختمان وزارت نفت ایجاد کرده است.
وزیر نفت در واکنش به این موج انتقادات، بیش از آنکه به علتها توجه کند، بهدنبال «مقصر» میگردد؛ در حالیکه روابط عمومی وزارت نفت طی ماههای گذشته با اتکا به مشاوران تبلیغاتی کوشیده تصویر وزارتخانه را بهبود دهد، حجم واقعی مشکلات آنقدر بزرگ است که هیچ روایتسازی نمیتواند آنها را پنهان کند.
بحران در وزارت نفت از سکوها، چاهها، مخازن و میزهای تصمیمگیری شروع میشود و در نهایت در روابط عمومی به نمایش گذاشته میشود.
در ماههای گذشته، تناقض میان میزان صادرات اعلامی و میزان فروش واقعی نفت ایران بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
آمارهای معتبر نشان میدهد بخش قابلتوجهی از نفت ایران نه فروخته شده و نه مصرف شده، بلکه تنها میان کشتیها، مسیرها و بنادر جابجا شده است.
نفت ذخیرهشده روی آب اکنون به ۵۲ میلیون بشکه رسیده است. این شرایط وزارت نفت را وادار کرده که برای فروش، تخفیفهای بیسابقه ارائه کند؛ تخفیفی که اکنون به حدود ۸ دلار برای هر بشکه نفت سبک رسیده است. نتیجه این اقدام، برآوردی حدود ۴.۷ میلیارد دلار خسارت است.
در کنار بحران فروش، بحران بازگشت ارز نفتی نیز شکل گرفته؛ بخشی از پول نفت بهدلیل پدیده «خالیخوانی» به کشور بازنگشته و دسترسی به منابع ارزی مختل شده است.
همین اختلال، زنجیره واردات نهادههای دامی را بهدلیل فقدان وجود منابع ارزی مختل کرده، تولید داخلی را تحت فشار قرار داده و قیمت گوشت، مرغ، لبنیات و تخممرغ را بهشدت افزایش داده است. این وضعیت نتیجه سوءمدیریت داخلی در فروش نفت و سازوکار دریافت ارز حاصل از آن است.
پروژه آزادگان تقریباً متوقف شده و پروژه میدان گازی مختار ماههاست بلاتکلیف مانده است.
در چنین وضعیتی، تغییر یک مدیر روابط عمومی تنها تلاشی برای پوشاندن یک بحران بزرگ مدیریتی است و اکنون این پرسش جدیتر از همیشه مطرح است: قربانی بعدی چه کسی خواهد بود؟ یک مدیر دیگر یا منافع ملی ایران؟
انتهای پیام/