جنگ روسیه و اوکراین، افزایش تقاضای اروپا، و رقابت آمریکا، قطر و استرالیا، بازار گاز مایع را به یکی از استراتژیکترین میدانهای نبرد اقتصادی قرن جدید تبدیل کرده است. کارشناسان انرژی معتقدند که در دهه آینده، هر کشوری که بتواند LNG را با قیمت کمتر و سرعت بیشتر صادر کند، بر آینده انرژی جهان مسلط خواهد شد.
LNG در واقع همان گاز طبیعی است که با سرد شدن تا دمای منفی ۱۶۲ درجه سانتیگراد به مایع تبدیل میشود. در این حالت، حجم گاز تا ۶۰۰ برابر کاهش پیدا میکند و امکان حمل آن از طریق کشتیهای ویژه فراهم میشود.
مزیت اصلی LNG در این است که برخلاف خطوط لوله، میتوان آن را به هر نقطه از جهان صادر کرد، از ژاپن و چین گرفته تا اروپا و آمریکای جنوبی. به همین دلیل، گاز مایع به نوعی طلای قابلحمل دنیای انرژی تبدیل شده است.
پیش از جنگ روسیه و اوکراین، بیش از ۴۰ درصد گاز مصرفی اروپا از روسیه تأمین میشد. اما پس از تحریمهای گسترده علیه مسکو، اروپا به سرعت به سمت واردات LNG از آمریکا، قطر و نیجریه رفت.
کشورهایی مانند آلمان، اسپانیا و لهستان در سالهای اخیر میلیاردها یورو برای ساخت پایانههای دریافت و ذخیره LNG سرمایهگذاری کردهاند. در نتیجه، حجم واردات LNG اروپا در سال ۲۰۲۴ بیش از دو برابر نسبت به قبل از جنگ شده است.
ایالات متحده از سال ۲۰۲۳ با پیشیگرفتن از قطر، به بزرگترین صادرکننده LNG دنیا تبدیل شد. پالایشگاههای عظیمی مانند Sabine Pass، Freeport و Corpus Christi در خلیج مکزیک روزانه میلیونها مترمکعب گاز مایع تولید و صادر میکنند.
مزیت آمریکا در این است که با استفاده از فناوری شیل گس (Shale Gas) توانسته است گاز ارزان و فراوانی استخراج کند، که در بازار رقابتی امروز برگ برنده بزرگی محسوب میشود.
قطر با پروژه عظیم North Field Expansion در حال افزایش ظرفیت تولید LNG خود از ۷۷ میلیون تن به بیش از ۱۲۶ میلیون تن در سال است. این کشور قراردادهای بلندمدت جدیدی با چین، هند، کره جنوبی و آلمان منعقد کرده است تا جایگاه خود را به عنوان ابرقدرت گاز مایع جهان تثبیت کند.
نکته جالب این است که قطر علاوه بر منابع عظیم گازی، یکی از ارزانترین هزینههای تولید LNG در جهان را دارد.
در شرق، چین و هند به عنوان بزرگترین مصرفکنندگان گاز مایع در حال تبدیلشدن به بازیگران تعیینکننده بازار هستند. چین در سال ۲۰۲۴ واردات LNG خود را به بیش از ۷۰ میلیون تن رساند و قراردادهای بلندمدت تا ۲۰۴۵ با قطر و استرالیا امضا کرده است. هند نیز با هدف کاهش وابستگی به زغالسنگ، به سرعت در حال افزایش ظرفیت واردات و ذخیره LNG است.
این روند به معنای افزایش رقابت برای تأمین منابع مطمئن و بلندمدت گاز مایع در سطح جهانی است.
ایران دومین دارنده ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان است، اما هنوز در بازار صادرات LNG حضور ندارد. دلیل اصلی این عقبماندگی، نبود زیرساختهای مایعسازی، تحریمهای بینالمللی و توقف پروژههای مشترک با شرکتهای خارجی است.
اگر پروژههایی مانند ایران LNG در عسلویه یا پارسالگاز در دهه گذشته تکمیل میشد، امروز ایران میتوانست یکی از پنج صادرکننده بزرگ LNG جهان باشد. بااینحال، هنوز فرصت از دست نرفته است. توسعه فناوریهای بومی مایعسازی و جذب سرمایه از کشورهای دوست میتواند راه ورود ایران به بازار میلیاردی LNG را باز کند.
طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، تا سال ۲۰۳۵ تقاضای جهانی LNG بیش از ۶۰ درصد افزایش خواهد یافت. کشورهای در حال توسعه آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین سهم عمدهای از این رشد را تشکیل خواهند داد.
همچنین روند جهانی حذف زغالسنگ و جایگزینی آن با گاز مایع به عنوان «سوخت انتقالی» باعث میشود LNG نقشی کلیدی در گذار به انرژیهای پاک داشته باشد.
برای حضور جدی در بازار LNG، ایران باید سه اقدام اساسی انجام دهد:
با اجرای این سیاستها، ایران میتواند نهتنها در صادرات LNG، بلکه در تأمین سوخت پایدار برای بازارهای آسیایی نقشآفرینی کند.
LNG فقط یک کالای انرژی نیست؛ ابزاری ژئوپلیتیکی است که میتواند روابط سیاسی و اقتصادی کشورها را تغییر دهد. اروپا با استفاده از LNG توانست وابستگی خود به روسیه را کاهش دهد. آمریکا با صادرات LNG، به بازیگر تعیینکننده قیمت انرژی در جهان تبدیل شده است و حالا چین و هند نیز از این مسیر به دنبال تضمین امنیت انرژی خود هستند.
بازار LNG در حال تبدیلشدن به میدان نبرد جدید قدرتهای انرژی است. ایران با ذخایر عظیم گازی و موقعیت ژئوپلیتیکی استثنایی در خلیج فارس میتواند در صورت اتخاذ سیاستهای هوشمندانه، سهم بزرگی از این بازار را در اختیار بگیرد. اگر امروز اقدام نشود، فردا بازار گاز مایع جهان میان دیگران تقسیم خواهد شد — و ایران تنها تماشاگر خواهد بود.
انتهای پیام/